روز ششم اسفند92 رئيس جمهور برگزيده مقاومت مريم رجوي در گردهمايي انجمنهاي ايراني كشورهاي اسكانديناوي حضور يافتند و به ايراد سخنراني پرداختند. در اين گردهمايي شهردار جولياني، آقاي گيرهارد و شخصيتهايي از كشورهاي اسكانديناوي نيز حضور داشتند.
متن سخنراني رئيس جمهور برگزيده مقاومت:
دوستان گرامي!
هموطنان عزيز مقيم نروژ!
مسئولان و نمايندگان انجمنها و تشكلهاي ايراني هوادار مقاومت در اسكانديناوي!
به همه شما سلام ميكنم و از حضور در گردهمايي شما بسيار خوشحالم. من امروز به اين جا آمدهام تا به جامعة جهاني هشدار بدهم كه به خاطر مذاكرات اتمي با ديكتاتوري آخوندها، بر نقض حقوق بشر و اعدامهاي روزمره و بر جنايتهاي مكرر اين رژيم عليه مجاهدان اشرفي و بر جنگ افروزياش در منطقه، چشم نبندند.
رژيم ولايت فقيه، با قتل عام اشرفيها و برپايي چوبههاي دار در سراسر ايران و كشتار مردم سوريه و عراق و لبنان، ميخواهد سرنگوني محتوم خود را به عقب بيندازد. دولتهاي غرب نبايد با سكوت خود، كار اين رژيم را تسهيل كنند.
اخيراً خبردار شديم كه دولت دستنشاندة آخوندها در عراق، پيكرهاي 52 قهرمان شهيد قتل عام 10 شهريور در اشرف را مخفيانه بهخاك سپرده است. درست مانند روش خميني جلاد در دفن پنهاني شهيدان قتل عام 67، دولت مالكي نيز حاضر نيست بگويد كه دقيقاً در چه زماني اين خاكسپاري، انجام شده و محل آن كجاست؟ آيا هر كدام جداگانه دفن شدهاند يا آنها را در گورهاي جمعي پنهان كردهاند؟
راستي چرا دولت دست نشاندة عراق، حاضر به تحويل اجساد نشد؟ چرا از انتشار نتايج كار پزشكي قانوني عراق در مورد اجساد شهيدان، جلوگيري كرد؟
چرا به صدها نامه و درخواست و مراجعة مجاهدان ليبرتي و مقاومت ايران، براي تحويلگيري اجساد، پاسخ نداد؟
دولت عراق با اين اقدام ضدانساني، عملاً مسئوليت تام و تمام حمله را به عهده گرفت. و اين كار، مهر تأييدي برگزارش مستند ارتش آزاديبخش ملي ايران در اين رابطه بود. حالا چرا دولتهاي غرب و مشخصاً آمريكا و ملل متحد در اين مورد سكوت كردهاند؟ چرا شرايط را براي تبهكاريهاي دولت عراق فراهم ميكنند؟ و چرا اعضاي خانوادههاي آنها را بيخبر نگه داشتند؟ در حالي كه مادران، پدران، فرزندان و خواهران و برادران شهيدان در ليبرتي، 160 روز در انتظار آخرين وداع با عزيزانشان بودند. ميخواستند در خاكسپاري آنها حضور داشته باشند، در آخرين دقايق پيشانيشان را ببوسند، و بر سر تربت پاكشان تجديد پيمان كنند.
و از اينجا به همة شما عزيزانم در زندان ليبرتي و همة نزديكان آن شهداي والامقام ميگويم بهرغم اين جنايت عظيم اما، عهد جلادان و سفاكان چندان نخواهد پاييد و چنان كه مسعود گفته است:
«به مجاهدان بازگشتناپذير اشرفي و به ياران پرمهر و وفاي اشرف ميگويم، يادتان باشد كه شهيدان كهكشان اشرف در هر كجا كه دفن شده باشند از نظر ما موقت و امانت است. هر يك از ما كه باقي بماند بايد روزي آنها را به خاك خودمان در خاوران تهران بازگرداند. مراسم اصلي خاكسپاري با آيينهاي مجاهدين و ارتش آزادي بايستي در تهران و در ميان تودة جوانان و مردم ايران برگزار شود».
دوستان عزيز!
در مورد ليبرتي، محاصرة درماني، غذايي، لجستيكي و بهداشتي، هر روز تشديد ميشود و كارشكني براي الزامات تيوال و سنگر و امكانات حفاظتي، افزايش مييابد. به همين دليل، هشدار ميدهم كه هر لحظه، امكان وقوع جنايت ديگري عليه مجاهدان ليبرتي، وجود دارد. پس ايالات متحده و ملل متحد بايد به حداقل وظايف خود، براي پيشگيري از چنين حملاتي، عمل كنند.
ما از جامعة بينالمللي، خواهان اقدام فوري براي آزادي گروگانهاي اشرفي، انتقال موقت تمامي مجاهدين به آمريكا و اروپا، تأمين الزامهاي مبرم امنيتي در برابر حملات موشكي، استقرار ناظران ملل متحد و يك تيم كلاه آبي در داخل ليبرتي، و همچنين فروش اموال اشرف توسط نمايندة قانوني ساكنان هستيم. شوراي امنيت بايد پروندة جنايت عليه بشريت در اشرف را براي تحقيقات و پيگرد، به دادگاه بينالمللي جنايي احاله دهد.
در اين جا از مردم نروژ و وجدانهاي آگاه ميخواهم كه براي اين مسألة انساني، به طور فعال، وارد ميدان شوند و از مقامات دولت بخواهند كه نقش فعالي در امنيت و حفاظت ساكنان ليبرتي، ايفا كنند.
حضار محترم!
در سفري كه چهار سال پيش، به اسلو داشتم، با زندهياد گونار سونستبي، قهرمان ملي مقاومت نروژ عليه نازيها، ديدار كردم. در همان ديدار، او از مقاومت مجاهدان آزادي تجليل كرد و به من گفت مقاومت ايران همان كاري را كرده است كه نيروهاي مقاومت نروژ در جنگ جهاني دوم، با انفجار نيروگاه آب سنگين آلمان نازي، انجام دادند.
ياد گونار قهرمان گرامي باد كه به راستي تجسم وجدان بيدار نروژ و سمبل مقاومت مردم اين كشور و تمام اروپا بود. و خوشا مقاومت مردم ايران كه برنامة شوم اتمي آخوندها را برملا كرد و آنها را به دام انداخت.
حالا، سه ماه از تندادن ولي فقيه ارتجاع به توافقنامة ژنو، و هشت ماه از شكست طراحي او، در نمايش انتخابات و روي كارآمدن آخوند روحاني، ميگذرد. روند اين تحولات، گرفتاري رژيم ولايت فقيه در بحران سرنگوني را تأييد ميكند.
تظاهرات چند روزة هموطنان بختياري در استانهاي چهار محال و بختياري و خوزستان و اصفهان، نشانهيي از اين واقعيت است كه نيروي عظيم قيام ملت ايران براي سرنگوني اين رژيم، بيتابي ميكند. بله در اثر شكست سياستهاي رژيم و استمرار مقاومت و نارضايتي اجتماعي، چرخها براي سرنگوني به حركت درآمده و خامنهاي بايد برود.
دوستان عزيز!
آخوند روحاني فكر ميكرد با يك قدم عقبنشيني و امضاي توافقنامة اتمي، ميتواند بر بنبست حكومت ولايت فقيه، فائق شود. اما توافقنامة اتمي، به يك مشكل رژيم تبديل شده است. بازندة اصلي كل رژيم و مشخصاً خامنهاي است كه از سر شكست و بنبست، ناچار شد يك عقبگرد جدي در سرمايهگذاري عظيم استراتژيكي، سياسي و مالي بيست سالة خود براي دستيابي به بمب اتمي را بپذيرد.
مقاومت ايران از آغاز، رودروي اين رژيم و رودر روي متحدان و استمالتگران رژيم، گفت كه پروژة توليد بمب اتمي، يك برنامة ضدملي و خيانتكارانه است و بايد بر چيده شود.
مقاومت ايران يازده سال پيش، سايتهاي نطنز و اراك را افشا كرد؛ در حالي كه هيچكس در جهان، تا آن زمان، از آن مطلع نبود.
مقاومت ايران، همچنين 9 سال پيش، سايت فردو در قم را افشا كرد. در حالي كه دولتهاي بزرگ، آن را به سكوت برگزار كردند و براي اين كه رهبران آمريكا و فرانسه و انگليس دربارة آن صحبت كنند، چهار سال طول كشيد.
حالا، مهمترين عناصر بحراني كه گلوي رژيم را فشار ميدهد، همين سايتهاي نطنز و اراك و فردو است. خامنهاي و دار و دستهاش بايد پاسخ بدهند كه چرا 200 ميليارد دلار از دارايي ملت ايران را براي ساختن بمب اتمي و به خاطر نيات ضدبشري خود برباد دادند و اكثريت جامعة ايران را به فقر و گرسنگي كشاندند؟ و چرا اين همه شكنجه و اعدام كردند تا چنين برنامة شومي را در اختناق و سكوت پيش ببرند؟
در اين ايام، خامنهاي ولي فقيه ارتجاع، در سخنرانيهاي علني خود، بر سر موضوع مذاكرات اتمي تعمداً از دولت آخوند روحاني، فاصله ميگيرد و پيدرپي تأكيد ميكند كه از اين مذاكرات، ناراضي است.
در 29 بهمن گذشته، او از يك طرف قول ميداد كه آنچه را رژيمش در توافق اتمي، «قرار گذاشته و عهد كرده، نقض نخواهد كرد»، و از طرف ديگر تكرار ميكرد كه « به مذاكرات خوشبين نيستم» و ميگفت از اول هم فكر نميكرده است اين مذاكرات، به نتيجه برسد. اين مذاكرات، نتيجة اصرار اين دولت و آن دولت بوده است.
يك روز بعد از سخنراني خامنهاي، فرمانده كل سپاه پاسداران رژيم، پاسدار جعفري، گفت: ما « با بحران روبروییم … دولت ...وارد مذاکره شده تا فشار تحریمها کم شود...البته مشروط بر اینکه کسی از خطوط قرمز عبور نکند....».
او گفت كه هدف رژيم از مذاكرات، برداشتن فشار اقتصادي است. بنابراين تأكيد كرد كه« فعلاً باید سکوت کنیم و بغض در گلو نگهداریم؛ چون کار بسیار حساسی است و …باید با ملاحظه عبور کرد».
حقيقت اين است كه:
اولاً- خامنهاي به خاطر شكستهاي عمدة رژيم در همة پهنههاي سياسي و اقتصادي، از جمله تحريمهاي بينالمللي و به خصوص، زير فشار نارضايتيهاي جامعة ايران، پاي ميز مذاكره رفته است.
ثانياً- از آنجا كه خامنهاي بهخوبي به عواقب متلاشيكنندة جام زهر و دست كشيدن از پروژههاي اتمي، واقف است، با فاصله گرفتن از مذاكرات، در صدد است راه بازگشت از اين مسير و بر هم زدن ميز را هم باز بگذارد، هر چند كه بازگشت از اين مسير، بهطور مضاعف، آنها را در ورطة نابودي، فرو خواهد برد.
ثالثا- ولي فقيه رژيم با فاصله گرفتن از دولت روحاني، شقة كشنده در رأس رژيم را هر چه عميق تر ميكند. و با بلند كردن تيغ بركناري بالاي سر رئيس جمهور نظام، به ناگزير، وضعيت بيثبات رژيمش را آشكار و تشديد كرده است.
اما نظام ولايت فقيه، بقاي خود را در گروي سركوب داخلي، صدور تروريسم و بنيادگرايي و جنگافروزي در منطقه و دستيابي به بمب اتمي ميداند. به همين خاطر، تا اين رژيم بر سر كار است، از هيچ فرصتي براي پيشبرد اين سياستها، دست برنميدارد.
راه حل اين بحران، يكي بيش نيست و آن، سرنگوني تماميت اين رژيم، به دست مردم و مقاومت ايران است.
اين جاست كه بايد سخنان مسعود را بازگو كنيم كه «مقاومت در برابر اين رژيم، وظيفه و حق مسلم ماست. با او در جنگ بوده و هستيم. با غنيسازي و بيغنيسازي، با اتمي و بدون اتمي....، نبرد و مقاومت براي آزادي، حق مسلم مردم ايران در هر وضعيتي است».
اما بايد تأكيد كنم كه در حالي كه رژيم آخوندي در شكنندهترين موقعيت خود، از سر اجبار و استيصال، به يك قدم عقب نشيني از برنامة اتمي، مجبور شده، غرب نبايد در مذاكرات اتمي، با كوتاه آمدن از قطعنامههاي شوراي امنيت، به آخوندها امتياز بدهد.
بگذاريد من به صراحت بگويم كه درتمامي سالهاي گذشته، اين دولتهاي غربي بودهاند كه با امتياز دادن به اين رژيم، امكان دادهاند به بمب اتمي، نزديك شود. و اين مردم و مقاومت ايران است كه رژيم ولايت فقيه را به بنبست كشانده است.
پس اي آقايان! با ادامة سياستهاي قبلي، به اين دستاورد، لطمه نزنيد.
برخي براي توجيه رويكرد منفعلانة دولتهاي غربي، ميگويند غرب در حال گذراندن يك دورة آزمايشي با رژيم آخوندهاست. گويا كه يازده سال براي آزمايش، كافي نيست! وانگهي اگر ميخواهيد همين دورة آزمايشي، به شكست نينجامد، بايد قاطعيت به خرج دهيد.
هيچ چيزي به اندازة سستي نشان دادن، به همين توافقنامه ژنو، ضرر وارد نميكند.
بر اين اساس، به دولتهاي غرب ميگوييم:
ـ تضمين محكمي بهوجود آوريد كه آخوندها نتوانند به بمب اتمي دسترسي پيدا كنند. اين تضمين، جز با تعطيلي سايتهاي اتمي، برچيدن كلية سانتريفيوژها، تعطيلي كامل غنيسازي، واداشتن آخوندها به پذيرش بازرسيهاي سرزده و اجراي كامل قطعنامههاي شوراي امنيت، حاصل نميشود.
ـ رژيم ايران را به توقف شكنجه و اعدام در ايران وادار سازيد.
ـ از اين رژيم در سوريه، عراق و لبنان، خلع يد كنيد و بساط جنگافروزي و تروريسم آنها را در منطقه جمع كنيد.
ـ آنها را وادار سازيد كه برنامة موشكي خود را كه در قطعنامه 1929 شوراي امنيت نيز منع شده، متوقف كنند.
همچنين به سياستمداران و تاجراني هم كه اين روزها براي معامله با رژيم ايران بيصبري ميكنند، يادآوري ميكنم كه از اقتصاد ويران شدة ايران تحت حاكميت آخوندها، چندان نصيبي نخواهيد برد. وانگهي، در حالي كه طرف حسابهاي اصلي معاملات تجاري، سپاه پاسداران و نهادهاي سركوبگر هستند، از چنين معاملاتي كه به سركوب مردم ايران و كشتار كودكان سوري و مردم بيدفاع عراق، سوخت ميرساند، دوري كنيد!
ياران مقاومت!
سخنانم را با درود به انجمنهاي جوانان، زنان، پزشكان، حقوقدانان، استادان و متخصصان ايراني در نروژ و ساير كشورهاي اسكانديناوي، به پايان ميبرم.
بر تلاشهاي خود براي دفاع از آزادي، حقوق بشر و دفاع مجاهدان آزادي در زندان ليبرتي، بيفزاييد.
در برابر سركوب و اعدام بيوقفه توسط آخوندها، صداي ملت اسير ايران را بلند كنيد و به دولتهاي غرب كه به خاطر مذاكره با اين رژيم، نقض حقوق بشر در ايران را مسكوت ميگذارند، اعتراض كنيد.
كارزار جهاني شما، بهخصوص در شرايطي كه رژيم، غرق در بحرانهاي مرگزاست، ماية پشتگرمي و اميد هموطنان و به ويژه جوانان به پاخاسته در داخل ايران است.
بر سازماندهي، بر همبستگي و بر پيشرفت و گسترش تشكلهاي خود، بيفزاييد. آنچه شما در اعتراضها، در اعتصابها و در كارزار سياسي، حقوقي و تأمين مالي پيش ميبريد، همه، اجزاي مقاومت تسليمناپذيري است كه براي سرنگوني دشمن مردم ايران، عهد كرده است.
بله، ما براي برپايي يك جمهوري بر اساس جدايي دين از دولت، يك جامعة كثرتگرا، با تضمين برابري زن و مرد، لغو حكم اعدام و يك ايران غيراتمي، عهد كردهايم. و آن روز خواهد رسيد.
دوستان عزيز!
هفتة گذشته، اوكراين آزاد شد. به مردم شجاع اكراين، تهنيت ميگويم و براي آنها در مسير تحقق اهدافشان تا پيروزي نهايي، آرزوي موفقيت ميكنم. مقاومت مردم اوكراين و ايستادگي آنها، درمقابل هر گونه سازش و مماشات، پيروزي آزادي را محقق كرد. اين مسيري است كه مردم و مقاومت ايران بر آن پا ميفشارند.
اين مقاومت، خواست مبرم ملت ايران براي آزادي را نمايندگي ميكند. و اين خواست، بيترديد بر تخت پيروزي خواهد نشست.
سلام بر مردم ايران،
سلام بر آزادي،
سلام بر مجاهدان آزادي در ليبرتي،
درود بر همه شما.
6 اسفند 1392
متن سخنراني رئيس جمهور برگزيده مقاومت:
دوستان گرامي!
هموطنان عزيز مقيم نروژ!
مسئولان و نمايندگان انجمنها و تشكلهاي ايراني هوادار مقاومت در اسكانديناوي!
به همه شما سلام ميكنم و از حضور در گردهمايي شما بسيار خوشحالم. من امروز به اين جا آمدهام تا به جامعة جهاني هشدار بدهم كه به خاطر مذاكرات اتمي با ديكتاتوري آخوندها، بر نقض حقوق بشر و اعدامهاي روزمره و بر جنايتهاي مكرر اين رژيم عليه مجاهدان اشرفي و بر جنگ افروزياش در منطقه، چشم نبندند.
رژيم ولايت فقيه، با قتل عام اشرفيها و برپايي چوبههاي دار در سراسر ايران و كشتار مردم سوريه و عراق و لبنان، ميخواهد سرنگوني محتوم خود را به عقب بيندازد. دولتهاي غرب نبايد با سكوت خود، كار اين رژيم را تسهيل كنند.
اخيراً خبردار شديم كه دولت دستنشاندة آخوندها در عراق، پيكرهاي 52 قهرمان شهيد قتل عام 10 شهريور در اشرف را مخفيانه بهخاك سپرده است. درست مانند روش خميني جلاد در دفن پنهاني شهيدان قتل عام 67، دولت مالكي نيز حاضر نيست بگويد كه دقيقاً در چه زماني اين خاكسپاري، انجام شده و محل آن كجاست؟ آيا هر كدام جداگانه دفن شدهاند يا آنها را در گورهاي جمعي پنهان كردهاند؟
راستي چرا دولت دست نشاندة عراق، حاضر به تحويل اجساد نشد؟ چرا از انتشار نتايج كار پزشكي قانوني عراق در مورد اجساد شهيدان، جلوگيري كرد؟
چرا به صدها نامه و درخواست و مراجعة مجاهدان ليبرتي و مقاومت ايران، براي تحويلگيري اجساد، پاسخ نداد؟
دولت عراق با اين اقدام ضدانساني، عملاً مسئوليت تام و تمام حمله را به عهده گرفت. و اين كار، مهر تأييدي برگزارش مستند ارتش آزاديبخش ملي ايران در اين رابطه بود. حالا چرا دولتهاي غرب و مشخصاً آمريكا و ملل متحد در اين مورد سكوت كردهاند؟ چرا شرايط را براي تبهكاريهاي دولت عراق فراهم ميكنند؟ و چرا اعضاي خانوادههاي آنها را بيخبر نگه داشتند؟ در حالي كه مادران، پدران، فرزندان و خواهران و برادران شهيدان در ليبرتي، 160 روز در انتظار آخرين وداع با عزيزانشان بودند. ميخواستند در خاكسپاري آنها حضور داشته باشند، در آخرين دقايق پيشانيشان را ببوسند، و بر سر تربت پاكشان تجديد پيمان كنند.
و از اينجا به همة شما عزيزانم در زندان ليبرتي و همة نزديكان آن شهداي والامقام ميگويم بهرغم اين جنايت عظيم اما، عهد جلادان و سفاكان چندان نخواهد پاييد و چنان كه مسعود گفته است:
«به مجاهدان بازگشتناپذير اشرفي و به ياران پرمهر و وفاي اشرف ميگويم، يادتان باشد كه شهيدان كهكشان اشرف در هر كجا كه دفن شده باشند از نظر ما موقت و امانت است. هر يك از ما كه باقي بماند بايد روزي آنها را به خاك خودمان در خاوران تهران بازگرداند. مراسم اصلي خاكسپاري با آيينهاي مجاهدين و ارتش آزادي بايستي در تهران و در ميان تودة جوانان و مردم ايران برگزار شود».
دوستان عزيز!
در مورد ليبرتي، محاصرة درماني، غذايي، لجستيكي و بهداشتي، هر روز تشديد ميشود و كارشكني براي الزامات تيوال و سنگر و امكانات حفاظتي، افزايش مييابد. به همين دليل، هشدار ميدهم كه هر لحظه، امكان وقوع جنايت ديگري عليه مجاهدان ليبرتي، وجود دارد. پس ايالات متحده و ملل متحد بايد به حداقل وظايف خود، براي پيشگيري از چنين حملاتي، عمل كنند.
ما از جامعة بينالمللي، خواهان اقدام فوري براي آزادي گروگانهاي اشرفي، انتقال موقت تمامي مجاهدين به آمريكا و اروپا، تأمين الزامهاي مبرم امنيتي در برابر حملات موشكي، استقرار ناظران ملل متحد و يك تيم كلاه آبي در داخل ليبرتي، و همچنين فروش اموال اشرف توسط نمايندة قانوني ساكنان هستيم. شوراي امنيت بايد پروندة جنايت عليه بشريت در اشرف را براي تحقيقات و پيگرد، به دادگاه بينالمللي جنايي احاله دهد.
در اين جا از مردم نروژ و وجدانهاي آگاه ميخواهم كه براي اين مسألة انساني، به طور فعال، وارد ميدان شوند و از مقامات دولت بخواهند كه نقش فعالي در امنيت و حفاظت ساكنان ليبرتي، ايفا كنند.
حضار محترم!
در سفري كه چهار سال پيش، به اسلو داشتم، با زندهياد گونار سونستبي، قهرمان ملي مقاومت نروژ عليه نازيها، ديدار كردم. در همان ديدار، او از مقاومت مجاهدان آزادي تجليل كرد و به من گفت مقاومت ايران همان كاري را كرده است كه نيروهاي مقاومت نروژ در جنگ جهاني دوم، با انفجار نيروگاه آب سنگين آلمان نازي، انجام دادند.
ياد گونار قهرمان گرامي باد كه به راستي تجسم وجدان بيدار نروژ و سمبل مقاومت مردم اين كشور و تمام اروپا بود. و خوشا مقاومت مردم ايران كه برنامة شوم اتمي آخوندها را برملا كرد و آنها را به دام انداخت.
حالا، سه ماه از تندادن ولي فقيه ارتجاع به توافقنامة ژنو، و هشت ماه از شكست طراحي او، در نمايش انتخابات و روي كارآمدن آخوند روحاني، ميگذرد. روند اين تحولات، گرفتاري رژيم ولايت فقيه در بحران سرنگوني را تأييد ميكند.
تظاهرات چند روزة هموطنان بختياري در استانهاي چهار محال و بختياري و خوزستان و اصفهان، نشانهيي از اين واقعيت است كه نيروي عظيم قيام ملت ايران براي سرنگوني اين رژيم، بيتابي ميكند. بله در اثر شكست سياستهاي رژيم و استمرار مقاومت و نارضايتي اجتماعي، چرخها براي سرنگوني به حركت درآمده و خامنهاي بايد برود.
دوستان عزيز!
آخوند روحاني فكر ميكرد با يك قدم عقبنشيني و امضاي توافقنامة اتمي، ميتواند بر بنبست حكومت ولايت فقيه، فائق شود. اما توافقنامة اتمي، به يك مشكل رژيم تبديل شده است. بازندة اصلي كل رژيم و مشخصاً خامنهاي است كه از سر شكست و بنبست، ناچار شد يك عقبگرد جدي در سرمايهگذاري عظيم استراتژيكي، سياسي و مالي بيست سالة خود براي دستيابي به بمب اتمي را بپذيرد.
مقاومت ايران از آغاز، رودروي اين رژيم و رودر روي متحدان و استمالتگران رژيم، گفت كه پروژة توليد بمب اتمي، يك برنامة ضدملي و خيانتكارانه است و بايد بر چيده شود.
مقاومت ايران يازده سال پيش، سايتهاي نطنز و اراك را افشا كرد؛ در حالي كه هيچكس در جهان، تا آن زمان، از آن مطلع نبود.
مقاومت ايران، همچنين 9 سال پيش، سايت فردو در قم را افشا كرد. در حالي كه دولتهاي بزرگ، آن را به سكوت برگزار كردند و براي اين كه رهبران آمريكا و فرانسه و انگليس دربارة آن صحبت كنند، چهار سال طول كشيد.
حالا، مهمترين عناصر بحراني كه گلوي رژيم را فشار ميدهد، همين سايتهاي نطنز و اراك و فردو است. خامنهاي و دار و دستهاش بايد پاسخ بدهند كه چرا 200 ميليارد دلار از دارايي ملت ايران را براي ساختن بمب اتمي و به خاطر نيات ضدبشري خود برباد دادند و اكثريت جامعة ايران را به فقر و گرسنگي كشاندند؟ و چرا اين همه شكنجه و اعدام كردند تا چنين برنامة شومي را در اختناق و سكوت پيش ببرند؟
در اين ايام، خامنهاي ولي فقيه ارتجاع، در سخنرانيهاي علني خود، بر سر موضوع مذاكرات اتمي تعمداً از دولت آخوند روحاني، فاصله ميگيرد و پيدرپي تأكيد ميكند كه از اين مذاكرات، ناراضي است.
در 29 بهمن گذشته، او از يك طرف قول ميداد كه آنچه را رژيمش در توافق اتمي، «قرار گذاشته و عهد كرده، نقض نخواهد كرد»، و از طرف ديگر تكرار ميكرد كه « به مذاكرات خوشبين نيستم» و ميگفت از اول هم فكر نميكرده است اين مذاكرات، به نتيجه برسد. اين مذاكرات، نتيجة اصرار اين دولت و آن دولت بوده است.
يك روز بعد از سخنراني خامنهاي، فرمانده كل سپاه پاسداران رژيم، پاسدار جعفري، گفت: ما « با بحران روبروییم … دولت ...وارد مذاکره شده تا فشار تحریمها کم شود...البته مشروط بر اینکه کسی از خطوط قرمز عبور نکند....».
او گفت كه هدف رژيم از مذاكرات، برداشتن فشار اقتصادي است. بنابراين تأكيد كرد كه« فعلاً باید سکوت کنیم و بغض در گلو نگهداریم؛ چون کار بسیار حساسی است و …باید با ملاحظه عبور کرد».
حقيقت اين است كه:
اولاً- خامنهاي به خاطر شكستهاي عمدة رژيم در همة پهنههاي سياسي و اقتصادي، از جمله تحريمهاي بينالمللي و به خصوص، زير فشار نارضايتيهاي جامعة ايران، پاي ميز مذاكره رفته است.
ثانياً- از آنجا كه خامنهاي بهخوبي به عواقب متلاشيكنندة جام زهر و دست كشيدن از پروژههاي اتمي، واقف است، با فاصله گرفتن از مذاكرات، در صدد است راه بازگشت از اين مسير و بر هم زدن ميز را هم باز بگذارد، هر چند كه بازگشت از اين مسير، بهطور مضاعف، آنها را در ورطة نابودي، فرو خواهد برد.
ثالثا- ولي فقيه رژيم با فاصله گرفتن از دولت روحاني، شقة كشنده در رأس رژيم را هر چه عميق تر ميكند. و با بلند كردن تيغ بركناري بالاي سر رئيس جمهور نظام، به ناگزير، وضعيت بيثبات رژيمش را آشكار و تشديد كرده است.
اما نظام ولايت فقيه، بقاي خود را در گروي سركوب داخلي، صدور تروريسم و بنيادگرايي و جنگافروزي در منطقه و دستيابي به بمب اتمي ميداند. به همين خاطر، تا اين رژيم بر سر كار است، از هيچ فرصتي براي پيشبرد اين سياستها، دست برنميدارد.
راه حل اين بحران، يكي بيش نيست و آن، سرنگوني تماميت اين رژيم، به دست مردم و مقاومت ايران است.
اين جاست كه بايد سخنان مسعود را بازگو كنيم كه «مقاومت در برابر اين رژيم، وظيفه و حق مسلم ماست. با او در جنگ بوده و هستيم. با غنيسازي و بيغنيسازي، با اتمي و بدون اتمي....، نبرد و مقاومت براي آزادي، حق مسلم مردم ايران در هر وضعيتي است».
اما بايد تأكيد كنم كه در حالي كه رژيم آخوندي در شكنندهترين موقعيت خود، از سر اجبار و استيصال، به يك قدم عقب نشيني از برنامة اتمي، مجبور شده، غرب نبايد در مذاكرات اتمي، با كوتاه آمدن از قطعنامههاي شوراي امنيت، به آخوندها امتياز بدهد.
بگذاريد من به صراحت بگويم كه درتمامي سالهاي گذشته، اين دولتهاي غربي بودهاند كه با امتياز دادن به اين رژيم، امكان دادهاند به بمب اتمي، نزديك شود. و اين مردم و مقاومت ايران است كه رژيم ولايت فقيه را به بنبست كشانده است.
پس اي آقايان! با ادامة سياستهاي قبلي، به اين دستاورد، لطمه نزنيد.
برخي براي توجيه رويكرد منفعلانة دولتهاي غربي، ميگويند غرب در حال گذراندن يك دورة آزمايشي با رژيم آخوندهاست. گويا كه يازده سال براي آزمايش، كافي نيست! وانگهي اگر ميخواهيد همين دورة آزمايشي، به شكست نينجامد، بايد قاطعيت به خرج دهيد.
هيچ چيزي به اندازة سستي نشان دادن، به همين توافقنامه ژنو، ضرر وارد نميكند.
بر اين اساس، به دولتهاي غرب ميگوييم:
ـ تضمين محكمي بهوجود آوريد كه آخوندها نتوانند به بمب اتمي دسترسي پيدا كنند. اين تضمين، جز با تعطيلي سايتهاي اتمي، برچيدن كلية سانتريفيوژها، تعطيلي كامل غنيسازي، واداشتن آخوندها به پذيرش بازرسيهاي سرزده و اجراي كامل قطعنامههاي شوراي امنيت، حاصل نميشود.
ـ رژيم ايران را به توقف شكنجه و اعدام در ايران وادار سازيد.
ـ از اين رژيم در سوريه، عراق و لبنان، خلع يد كنيد و بساط جنگافروزي و تروريسم آنها را در منطقه جمع كنيد.
ـ آنها را وادار سازيد كه برنامة موشكي خود را كه در قطعنامه 1929 شوراي امنيت نيز منع شده، متوقف كنند.
همچنين به سياستمداران و تاجراني هم كه اين روزها براي معامله با رژيم ايران بيصبري ميكنند، يادآوري ميكنم كه از اقتصاد ويران شدة ايران تحت حاكميت آخوندها، چندان نصيبي نخواهيد برد. وانگهي، در حالي كه طرف حسابهاي اصلي معاملات تجاري، سپاه پاسداران و نهادهاي سركوبگر هستند، از چنين معاملاتي كه به سركوب مردم ايران و كشتار كودكان سوري و مردم بيدفاع عراق، سوخت ميرساند، دوري كنيد!
ياران مقاومت!
سخنانم را با درود به انجمنهاي جوانان، زنان، پزشكان، حقوقدانان، استادان و متخصصان ايراني در نروژ و ساير كشورهاي اسكانديناوي، به پايان ميبرم.
بر تلاشهاي خود براي دفاع از آزادي، حقوق بشر و دفاع مجاهدان آزادي در زندان ليبرتي، بيفزاييد.
در برابر سركوب و اعدام بيوقفه توسط آخوندها، صداي ملت اسير ايران را بلند كنيد و به دولتهاي غرب كه به خاطر مذاكره با اين رژيم، نقض حقوق بشر در ايران را مسكوت ميگذارند، اعتراض كنيد.
كارزار جهاني شما، بهخصوص در شرايطي كه رژيم، غرق در بحرانهاي مرگزاست، ماية پشتگرمي و اميد هموطنان و به ويژه جوانان به پاخاسته در داخل ايران است.
بر سازماندهي، بر همبستگي و بر پيشرفت و گسترش تشكلهاي خود، بيفزاييد. آنچه شما در اعتراضها، در اعتصابها و در كارزار سياسي، حقوقي و تأمين مالي پيش ميبريد، همه، اجزاي مقاومت تسليمناپذيري است كه براي سرنگوني دشمن مردم ايران، عهد كرده است.
بله، ما براي برپايي يك جمهوري بر اساس جدايي دين از دولت، يك جامعة كثرتگرا، با تضمين برابري زن و مرد، لغو حكم اعدام و يك ايران غيراتمي، عهد كردهايم. و آن روز خواهد رسيد.
دوستان عزيز!
هفتة گذشته، اوكراين آزاد شد. به مردم شجاع اكراين، تهنيت ميگويم و براي آنها در مسير تحقق اهدافشان تا پيروزي نهايي، آرزوي موفقيت ميكنم. مقاومت مردم اوكراين و ايستادگي آنها، درمقابل هر گونه سازش و مماشات، پيروزي آزادي را محقق كرد. اين مسيري است كه مردم و مقاومت ايران بر آن پا ميفشارند.
اين مقاومت، خواست مبرم ملت ايران براي آزادي را نمايندگي ميكند. و اين خواست، بيترديد بر تخت پيروزي خواهد نشست.
سلام بر مردم ايران،
سلام بر آزادي،
سلام بر مجاهدان آزادي در ليبرتي،
درود بر همه شما.
6 اسفند 1392